تـــــــــــــــربـــــــــــــــت دل
|
بسم الله الرحمن الرحیم
مانده ام بین این هم چشم....که چطور در آن واحد لذت تک تک آن چشم ها را میبرند و نمی دانم چگونه میبینند وقتی قرار است روزی تنها حافظ چشمان یک نفر باشند.... نمی دانم چگونه چشمانشان قوت نگاه کردن به این همه آدم را دارد که با یک چشم هزار چشم را به اصطلاح دید میزنند... شاید هم تقصیر خودشان نیست و نمی دانند...آخه آدمه خوب...شاید همان چشمی که تو به همه چشم ها قرض داده ای روزی مچاله ترینش برای تو شود....چرا چشم مچاله می خواهی؟ نمی دانند روحی که خدا برای هر انسانی دمیده است تا با وجود او به کمال برسد و آن روح همان است که خدا در قرآن هم فرموده که با او به بهشت میروید.... ادخلوا الجنه انتم و ازواجکم تحبرون (سوره زخرف/ 70آیه) و اینجاست که انسان تنش میلرزد ....چشمانش نجابت پیدا می کند...و بدنش را به هر کسی نمی فروشد..گاهی با دست زدن به نامحرم....گاهی نگاه کردن با تمام وجود به نامحرم....گاهی فقط یک ارتباط کوچک به قول خودشان که تا آخر عمر پشیمانی می آورد... خواستم بگویم چشمهایمان را پنهان کنیم از این همه چشم....حتما روزی فرا خواهد رسید که چشمی برای چشم ما شود...و ما صاحب چشم های او.... چه نجابتی دارد ...که همسرت از خودت باشد و خداوند نجیب ترین همسر را به تو خواهد داد اگر خودت هم نجیب باشی.... بیاییم مال یک نفر باشیم.....مال کسی که سالهاست دل هایمان را خداوند در هم دمیده... بغض دل: آسمانی من....امروز یکشنبه است و شب آسمانی شدن تو پیش آسمانها....نمی دانم صدایم به تو می رسد یا نه... هر جا هستی چشمانت را به خدا می سپارم....قرار مان باشد آنجا با حضرت بانو...حضرت عشق....مادر السادات(س) شفاعت مادر......
[ یکشنبه 91/3/21 ] [ 6:46 عصر ] [ بی واژه ]
[ نظر ]
|
|
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |