تـــــــــــــــربـــــــــــــــت دل
|
بسم الله الرحمن الرحیم
نزدیک نوشت 1(آسمانی) دست هایم را روبه آسمان بردم... چشمانم روی ماه افتاده بود .... آرام آرام به زمین میریختند اشک هایی که از چشم هایم می بارید.... دانه های اشک را جمع کردم و دور آسمان پیچیدم.... تسبیح چشمانم آماده شد برای گفتن نام تو.... نفس عمیقی کشیدم , ناگهان آسمان بارید و همه تسبیحم پراکنده شد.... فهمیدم ! هنوز بسی از آسمان دلت دور هستم... شاید باز هم به اشتباه وسیله ای را وقف کردم تا به تو برسم... من همانم که تو خواهی.....یا ارحم الراحمین
بغض نوشت 1:وقتی برای آمدن فریاد میزنم دیگر صدایی برای رفتن نمی ماند! بغض نوشت 2: انگار چند روزیست باران را ضمیمه دلم کرده اند....آسمان را فرستاده ام بایگانی اما باز به اینجا مراجعه میکند... بغض نوشت 3 : وقتی هوای شهر نفس گیر می شود, با روضه حسین نفس میکشم...
[ جمعه 91/3/26 ] [ 10:40 عصر ] [ بی واژه ]
[ نظر ]
|
|
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |