تـــــــــــــــربـــــــــــــــت دل
|
بسم الله الرحمن الرحیم همراه باران میبارم... میبارم خداوندم...تا تنهاییت را نبینم... تا نبینم وقتی من تنهایم چشمان غصه دارت آغوش میگیرد و به من بال میدهد برای پرواز... تا نبینم وقتی مریضم وقتی درد میکشم تو ناراحتی... من نمی خواهم ایام بی آسمانم را ببینی...خداوندم هر دردی به من دهی...من هنوز همان هستم که بودم..همان بنده ی عاشقت... من همانم...فقط تو آرام باش و از من زجر نکش... که دردهایم را خودم میسازم و خودم... تو آرام باش من هم آرام می شوم.... *** *** *** وقتی به تو فکر میکنم انگار تمام نداشته هایم را دارم.... اصلا انگار تو هستی و همه چیز دارم.... این نیستن ها را گاز اشک آور زده است احساسم... تو میدانی تمام نرگس و برف ها در این میقات خانه بی تو تنها بی کسی هستند میان آجر و خانه... شقایق این روزها یخ زده میان من و دل تنگی هایم...و در این مرداب سرد غمگینم تو را دارم در این خانه تمام راز این خانه پس از چندی شده است , تحفه ای نذر دل من آسمانیم.... بغض دل: وقتــی آدم یکــــ نفـر را دوستــــ داشتـــه بـــاشــد
[ یکشنبه 91/5/1 ] [ 1:7 صبح ] [ بی واژه ]
[ نظر ]
|
|
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |