تـــــــــــــــربـــــــــــــــت دل
|
امشب می خواهم برای دلم بگویم...برای قلبم بازنویسی کنم... امشب می خواهم روی تمام زمزمه هایم اشک بریزم و دکمه حقارتم را روی حضرتش برملا کنم... امشب رو سیاهیم را نشان میدهم... میبینی خداوندم ...من بنده عاجز توام... انگار تو منتی بر سر من داری که این حرف ها را میزنم...من را ببخش خودم هم نمی فهمم...خودم هم نمیدانم در دلم چه میشود این روزها... فقط میدانم وقتی ذکر زیبای بک یا الله را با سوزش دلم معامله میکنم... آنقدر میسوزد که دوباره احساس میکنم باید صدایت کنم .... بیشتر از 10مرتبه...آنقدر صدایت بزنم تا بدانم صدایم را میشنوی.... میدانم تو میشنوی صدایم را...و من همچنان کر و کور هستم و ذکر تو آرامم میکند... ببینم امشب چه میکنم...یک دست دوربین برای ثبت اشک های عاشقانه ی بندگانت و یک چشم اشک ریزان با تو است امشب... دستی نمی ماند برای قرآن سرگرفتن...و تو میدانی من بنده حقیر تو و دوربین به دست های دیگر همگی برای نشان دادن ستایش بندگانت با تو... سلاح در دست گرفته ایم و جمع میکنیم اشک هایشان را روی لنز دوربین تا برای مبارزه آماده باشیم...مبارزه یتان قبول باشد انشاالله... پی نوشت: آیا توانستیم و آیا می توانیم عکسهایی بگیریم که خراب آباد صفحات مجازی را پاکسازی کرده و با تصاویر معنوی آن را برای دیدگان تشنه حقیقت پر نماید؟ پی نوشت:عکس ها در شب 19 ام گرفته شده بغض نوشت:آسمانیم مبارزه ات قبول درگاه حق....استاد من باش تا ابد
[ پنج شنبه 91/5/19 ] [ 7:41 عصر ] [ بی واژه ]
[ نظر ]
|
|
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |