• وبلاگ : تـــــــــــــــربـــــــــــــــت دل
  • يادداشت : همه رفتن كسي دور و برم نيس...
  • نظرات : 0 خصوصي ، 13 عمومي
  • پارسي يار : 0 علاقه ، 1 نظر
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    عصر يک جمعه ي دلگير، دلم گفت بگويم بنويسم
    که چرا عشق به انسان نرسيده است؟!!!
    چرا لحظه ي باران نرسيده است؟!!!
    وهر کس که در اين خشکي دوران به لبش جان نرسيده است
    به ايمان نرسيده است و غم عشق به پايان نرسيده است.
    خداوند گواه است،
    دلم چشم به راه است
    و در حسرت يک پلک نگاه است
    ولي حيف نصيبم فقط آه است و همين آه خدايا برسد کاش به جايي
    برسد کاش صدايم به صدايي...
    عصر اين جمعه دلگير وجود تو کنار دل هر بيدل آشفته شود حس،
    تو کجايي گل نرگس؟
    عزيز دو جهان يوسف در چاه
    دلم سوخته از آه نفس هاي غريبت
    دل من بال کبوتر شده، خاکستر پرپرشده
    همراه نسيم سحري روي پر فطرس معراج نفس گشته هوايي
    و سپس رفته به اقليم رهايي
    به همان صحن و سرايي که شما زائر آني
    شود آيا که مرا نيز به همراه خودت زير رکابت ببري تا بشوم کرب و بلايي؟
    به خدا در هوس ديدن شش گوشه دلم تاب ندارد
    نگهم خواب ندارد، قلمم گوشه دفتر غزل ناب ندارد
    شب من روزن مهتاب ندارد،
    همه گويند به انگشت اشاره
    مگر اين عاشق بيچاره دلداده دلسوخته ارباب ندارد...
    تو کجايي؟ تو کجايي شده ام باز هوايي،شده ام باز هوايي...

    پاسخ

    شعري از آقاي برقعه اي ...ممنون...